بدون عنوان
و وقتی تونستی غلت بزنی خوابیدنت داستان خودش داشت و باید تمام اطراف و پر از بالشت میکردیم
تازشم وقتی بیدار میشدی میخواستی که پستونکتو بزاریم دهنت بعدشم سریع پشتت میکردی به ما یه پاتم مینداختی رو بالشت کناریت و یه وری میخوابیدی
اون موقع دلم میخواست انقدر گازت بگیرم تا حالت جا بیاد الهی قربونت بشم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی