آدرین آدرین ، تا این لحظه: 10 سال و 29 روز سن داره

آدرین مموشک مامان

دل مشغولی های مادرانه

1394/4/21 10:07
نویسنده : مامان فدیا
389 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر قشنگم دیگه شما 15 ماهه شدی داری کلی کارای قشنگ یاد میگیری

 

اما من این روزا خیلی خوشحال نیستم هر چند که مثل همیشه خدارو شکر میکنم 

 

یه نی نی سالم بهم داده اما بعضی موقع ها واقعا کم میارم نمیدونم چرا شما انقدر

 

بهانه گیر شدی در طول روز به عناوین مختلف گریه میکنی جیغ میزنی خودتو

 

میندازی زمین و خلاصه واسه هر چیزی بهونه گیری میکنی و هر با هر جا رفتم

 

واقعا پشیمون شدم و احساس میکنم همه از صدای دادو بیداد تو  ناراحت میشن

 

چند روز پیش عموی من فوت کرد و ما رفتیم شهرستان واسه مراسم خاک سپاری

 

شما انقدر اذیت کردی اخه خونشون ویلایی و بزرگ بود و یه حیاط بزرگ داشت

 

شما به هیچ سراطی مستقیم نبودی که بیای تو خونه یه بن میخواستی بیرون

 

باشی و خدا نکنه یه نفر اب باز میکرد که ظرف بشوره داد و بیداد که من برم اب

 

بازی تو مسجدم که تا پله های ورودی یاد گرفتی همش میخواستی از اونا بالا بری

 

خدا نکنه که من نخوام بذارم چنان داد و بیدادی راه انداختی که مجبور شدم سریع

 

بیام بیرونو بابایی رو هم صدا کنم که بریم خلاصه ابرومون پیش فامیلی که شاید

 

دیگه حالا حالاها نبینیمشون رفت و اخر سرم همون شبونه برگشتم کرج

 

 

تو ماشینم که داستان خودتو داری به همه چی میخوای دست بزنی هر چند بیشتر

 

مواقع با تو عقب میشینم که باز بشه کنترلت کرد چون تا وقتی که خوابی تو

 

صندلی ماشین میشینی

 

 

 

 

تازه اینا در شرایطی که من به هیچ عنوان وقتی گریه میکنی چیزی رو که میخوای

 

بهت نمیدم یا اجازه نمیدم که وقتی بابا رانندگی میکنه تو پیشش بشینی اما خوب

 

وقتی تو جمع قرار میگیریم نمیتونم خونسرد بشینم که تو گریه هات بکنی مجبورم

 

یه جوری ساکتت کنم

 

 

خلاصه که من همیشه به خاطر تحصیلات و کارم به همه مشاوره میدادم که چه

 

جوری رفتار کنن اما الان واقعا احساس ناتوانی میکنم

 

 

هر چند که یه مساله دیگه اینه که شما بیرون روی گرفتی و الان یه هفته شده که

 

تموم نمیشه و واسه همین پاهات هم شدیدا سوخته برای همین من تو خونه

 

پوشکت نمیکنم و تمام مدت کارم شده اه از روی زمین جمع کنم و بشورم و لباس

 

تو رو عوض کنم که اینها هم روی اعصابم تاثیر گذاشته

 

 

ولی خوب مادرا انقدر زود یادشون میره که تو همین که میخندی یا صدام میکنی

 

کلی ذوق میکنم چند شب پیش رفتیم پارک و اونجا کلی با غزاله بازی کردی و البته

 

کلی گریه که من برم دست به اب بزنم از تاپ پیاده نشم برم بزنم تو سر یه سگ

 

که با صاحبش اومده بود پارک و یا برم دوچرخه یه نی نی دیگه رو بردارم و راه ببرم و

 

یا....... خلاصه واسه هر چی جیغ زدی هر چند به هیچ کدومش نرسیدی اما باز به

 

کارت ادامه میدی

 

 

خلاصه که عشق مامان تو این ماه باید کلی دعا کنیم که خدا به من صبر بیشتر بده

 

و به شما هم ارامش بیشتر تا لذت این روزای مادرانه بیشتر بشه

پسندها (16)

نظرات (24)

مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
21 تیر 94 10:14
الهی فداش شم خوب کاری می کنین به حرفش گوش نمی کنین اما هواسش هم پرت کنین که عادت به لجبازی نکنه.
مامان فدیا
پاسخ
هیچ کاری سختتر نیست که بخوای حواسشو پرت کنی خیلی تیز
فرناز خاله ی آرسن جون
21 تیر 94 19:16
ای جووونم چه پسمل جیگریمعلومه خیلی شیطونی خالهمامانی گل خدا واستون حفظش کنه. بوووووووووس واسه قند عسل
مامان فدیا
پاسخ
ممنون خاله مهربون ارسن جونم واسه شما حفظ کنه
مامان لیدا
21 تیر 94 22:25
پسر شیطون بلا مامانی رو اذیت میکنی؟ خسته نباشی مامان مهربون
مامان فدیا
پاسخ
ممنونم ازتون
مامان آروین
22 تیر 94 8:06
سلام خانومی. خسته نباشی. خودت رو نگران نکن. همه بچه ها در یک سنی خیلی لجباز می شن بعد خوب می شن. می دونم سخته ولی فقط باید صبر و تحمل کرد.
مامان فدیا
پاسخ
امیدوارم واقعا همینجوری باشه همه همین و میگن که چون نمیتونه کامل حرف بزنه اینجوری خواستش عنوان میکنه
مامان نیکان
22 تیر 94 10:38
دیدی فدیا جون همه بچه ها خیلی وروجکن،ومن بر طبق دیده های خودم میگم اینا از هوش زیادشونه که اینقد اذیت میکنن،به قول خودت منم خیر سرم روانشناسی خوندم ولی تو روان خودم وبچه ام موندمنگرانت نکنم ولی فکر کنم باز بدتر شه،آخه سن2تا3سال اوج لجبازیشونه
مامان فدیا
پاسخ
واااااای نه تو رو خدا این جوری نگو میگم نمیشه یه ذره کمتر باهوش باشن و انقدر اذیت نکنن؟؟؟
مامان نیکان
22 تیر 94 10:41
قربون عکسهای خوشگلت،من هیچ وقت جلوی کنجکاوی بچه رو نمیگیرم بذار کشف کنه دنیا بزرگ خودشونه،من یه تصمیم گرفتم امیدوارم خوب باشه،چون نمیتونن خاسته اشونو به ما بفهمونن بهتره یه مدت هر چی گفتن سریع اجرا کنیم تا نق ولج نکنن اونطوری که اثر نکرده شاید اینجوری جواب بده
مامان فدیا
پاسخ
یعنی یه لحظه تصور کن من همه خواسته های ادرین انجام بدم الان تلوزیون نداریم کنترل ها ترکیدن مبایل های ما به چندین قسمت تقسیم شده شیر اب همیشه باز ادرین هم داره کاسه کاسه اب میاره میریزه وسط اتاق
مامان نیکان
22 تیر 94 10:43
آخی چرا بیرون روی؟گرچه فصل تابستون وگرما ومیوه هاش همین کارو میکنه؛پس حسابی درگیری؟ایشالله زود خوب شهدکترش چی میگه؟
مامان فدیا
پاسخ
دکتر هم چیز خاصی نگفت یه دارو داد الان مهمتر از اسهالش پاهاش که شدید سوخته و با اینکه باز میمونه خیلی وقتا اما با هیچ کدوم از کرمها خوب نمیشه
مامان سحر
22 تیر 94 12:26
سلام فدیا جون معلومه حسابی خسته شدیاما اینا هم میگذرن ...من وقتی علی احسانم کوچکتر بود حسابی کلافه شده بودم و گاهی اوقات منم باهاش میزدم زیر گریه ،اخه نمی دونستم چی کار کنم اما روزا میگذرن و بچه ها بزرگ میشن ...واقعا هیچکس مادر نمیشه... انشالله روز به روز ادرین نازت بهتر میشه
مامان فدیا
پاسخ
یعنی الان بهتر شده انقدر لجبازی نمیکنه ؟؟؟ هر چند هر چی باشه از نوزادی و حاملگی وضعم بهتره
آیداکوچولو
22 تیر 94 13:06
آقا آدرین گل مامانیت رو اذیت نکن باشه
مامان فدیا
پاسخ
امیدوارم گوش کنه
مامان نیکان
22 تیر 94 18:29
راستی مارک پوشکش رو عوض کن شاید حساسیت زده.کالاندولا خیلی خوبه.بعضی وقتها روغن مایع یا روغن زیتون بما ایشالله اثر کنه
مامان فدیا
پاسخ
تمام این کارهارو انجام دادم اما اثر نکرد کلا این 2 هفته باز بود تا خوب شد
مامان سحر
22 تیر 94 19:29
چرا اذیت میکنه خیلی هم لجبازه ..اما از دوران تولد تا 10 ماهگی خیلی بهتره من اون موقع خیلی اذیت شدم..
مامان مهسا
22 تیر 94 20:43
ای جووونم چه پسملی نازیییی خداحفظش کنه براتون .. خیلی خوشحال شدم به وبلاگ دخترم اومدین بازم پیش ما بیاین
مامان فدیا
پاسخ
ممنونم معلومه که به وبلاگ قشنگتون بازم سر میزنیم
مامان علی مردان
23 تیر 94 0:39
عزیزم خدا واقعا بهت صبر بده.علی من واقعا حرف گوش کن و آقاست همون بعضی وقتاکه کاری میکنه عصبی میشم.اما به حرمت خوب بودن همیشش جیزی نمیگمش. انشااله بزرگتر بشه بهتر بشه
مامان فدیا
پاسخ
چقدر خوب امیدوارم همیشه همینجور ازش داضی باشی و قدر زحماتتون بدونه
مامان مینا و باباسعید
31 تیر 94 0:30
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااام سلااااااااااااااام سلاااااااااام سلاااااام سلاااام سلاام سلام .♥ .♥ ..♥ ...♥ ....♥ .....♥آپم بهم سر بزني خوشحالم مي‌كني ......♥......................♥...♥ ..........♥.............♥............♥ ..............♥.....♥...................♥ ...................♥.....................♥ ................♥......♥..............♥ ..............♥.............♥....♥ .............♥ ...........♥منتظرتم .........♥ ......♥ ....♥ راستش تولد دخترمه اگه شد بیاید وبراش یادگاری بنویسید خوشحال میشم
مامان فدیا
پاسخ
ممنون که اینجا اومدید چشم حتما حتما بهش تبریک میگم
مامان آنیسا
31 تیر 94 15:10
مامانی جون نگران نباش این روزای سخت تموم میشه و آدرین جونم افتاده مبشه بالاخره هر بچه ای یه سری سختیا داره ولی نق نق کردن و جیع زدنشون بد جور رو مخ همه هست آنیسا هم تا حدودی همین جور بود حالا بهتر شده فقط باید صبوری کنی
مامان
1 مرداد 94 8:17
سلام فدیاجون،خودت رواذیت نکن پسربچه هاجلف وشیطونن،بذارتاحدی آزادباشه ودنیای اطرافش روکشف کنه فقط مواظبش باش کارهای خطرناک نکنه،هرموقع خیلی اعصابت ناراحت شدوازکارهای آدرین جون عزیزخسته شدی،پدرومادرهایی روبه یادبیارکه درحسرت داشتن بچه میسوزن وحاضرن تمام زندگیشونوبدن تاخدااین نعمت بزرگ روبهشون بده،درسخت ترین لحظه هابه خاطرداشتن چنین پسرنازوقشنگی خداروشکرکن.
مامان فدیا
پاسخ
خودمم همیشه این فکرهارو پیش خودم میکنم و همیشه با تمام سختیها حدارو شکر میکنم
مامان الی...
1 مرداد 94 21:19
سلام عزیزم خدا آدرین کوچولو رو برات حفظ کنه دوم مرداد تولد گل پسر ما علی آقاست میشه بیای تو وبش و بهش تبریک بگی میخوام کلی پیام تبریک از طرف دوست های مهربونش براش به یادگار بمونه ممنونم از لطف و مهربونی هات...
مامان فدیا
پاسخ
ممنون چشم
مامان سحر
3 مرداد 94 21:45
گیلدا
4 مرداد 94 15:44
معلومه خیلی شیطونی خاله خدا حفظت کنه و به مامانتم صبر بده که عصبانی نشه
مامان فدیا
پاسخ
همیشه خودمم از خدا همین میخوام واسه خودم صبر و واسه ادرین ارامش
مامان نیکان
6 مرداد 94 11:47
عزیزم کجاین؟دیربه دیر نیا.هر روز چک میکنم ولی نیستین
مامان فدیا
پاسخ
سلام دوست مهربون این از لطف شماست من چون دیگه به خاطر ادرین سر کار نمیرم واسه همین مثل قبل نمیتونم هرروز سر بزنم و تو خونه ادرین بهم مهلت هیچ کاری رو نمیده
ایـلیــــا جـون
6 مرداد 94 13:19
آخی عزیزم اشکال نداره بچه ها تو این سن همینطوری هستن خواهرم منم یه خورده از ایلیا شاکیه که یه خورده شیطون تشریف داره ولی چه میشه کرد این دوران همش میگذره دیگه
مامان فدیا
پاسخ
اره دیگه به قول قدیمیها بچه نوپا یه مادر 1000 پا میخواد
آبجی نگار
17 مرداد 94 15:00
پسرک شیطونمامانی به تلاشت ادامه بده خداقوت عزیزم
**مامان ایلیار**
28 مرداد 94 23:05
کیان
1 شهریور 94 15:28
سلام مامان آدرین جون چقدر خوب که آدرین جون شیطون شده و اذیت میکنهتعجب کردید خوب آخه این نشون میده که آدرین جون خیلی باهوشه .معمولا بچه های اذیت کار وقتی بزرگ میشن آدمهای موفقی از آب در میانبالاخره هرکی طاوس خواهد جور هندوستان کشد خاله
مامان فدیا
پاسخ
خوب امیدوارم واقعا همین طور باشه که شما میگید ثمره این همه تلاش یه پسر باهوش بشه