دندونی اقا پسری
بالاخره بعد کلی آب دهن ریزیو کج خلقی یه مروارید ناز اومد و اومد تو دهن عشق مامان نشست چند روز بعد هم 3 تا دیکه هم زمان در اومدن
اما خدارو شکر اصلا تب نکردی فقط شبا نمیتونی خوب بخوابی
هر چیزی رو هم حسابی به دندونات میکشی و خدا نکنه دستم بکنم تو دهنت حسابی از خجالتش در میایو گاز میگیری
اولین دندون مال جلو پایین سمت چپ که جوانه زده
مامان جون هم زحمت کشید و واست آش دندونی پخت
اما خوب چون تو محرم بود واست جشن نگرفتیم خودمون دور هم جمع شدیم آخه تولد مامان جون هم بود
خلاصه کیک دندون شما با کیک تولد یکی شد
دایی امیر اینا هم اومدن خونه مامان جون و کنار هم بودیم
اول رفتیم تکیه که دایی نوحه میخوند بعدم نذری که باباجون واسه هیئت پخته بود و خوردیم و اخرسرهم اخر شب کیک بریدیم
خاله لیلا و خاله تابی هم واسه شما کادو دندونی گرفته بودن و شما هم مثل مامان جون کادو دار شدی
البته وقتی فرداش واسه عمو محمد و عمو محسن و مادری هم آش بردیم اونا هم به شما کادو دادن و خلاصه کلی همه آقا پسریو تحویل گرفتن
راستی دوست مامان جونم یه بولیز خوشگل بهت کادو داد
تازشم شما بردیم اتلیه ازتون عکس انداختیم هر چند خیلی حوصله نداشتی و کلی نق زدی و کلا 2تا دونه عکس تونستیم بگیریم ازت اما نتیجش بد نشد
به همه یکی یه دونه عکس شما رو هم کادو دادیم که کلی مورد استقبال قرار گرفت و همه کلی قربون صدقه شما رفتن